۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

دلتنگی


دلم  تنگ شده برای اون سوئیت 32 متری صورتی  تو اون  کوچه  باریک ورودممنوع که تو همیشه می رفتی و من هیچ وقت نتونستم . دلم تنگ شده برای تا دیروقت بیرون بودنامون که وقتی بر می گشتیم من  می خوابیدم و غر می زدم که شستن2تا ظرف و چقدرطولش میدی . دلم تنگ شده برای اون محله قدیمی با  مردم و راننده های با معرفتش که این تازه راننده ناشی هروقت اومد اونجا ماشینش یه مشکلی پیدا کرد به دادش رسیدن  حتی وقتی تو  ترافیک صبحگاهی یادگار وقتی ماشین خاموش شده بود و هیچ جوره روشن  نمیشد حتی یدونه بوق هم نزدن تازه ماشین و هل هم دادن . دلم تنگ شده برای خیلی وقتها ، لحظه ها ، گریه ها ، خنده ها . حتی روزی که چمدونت و می بستیم و تلاش می کردم گریه نکنم ولی بیشتر از همه دلم برای خودت تنگ شده برای خنده های از ته دلت برای برق شیطنت چشمات .  هنوزبه جای خالیت عادت نکردم . هر روز میرم به میز کارت سر می زنم تا غریبه ای و آنجا نبینم . کاش  هنوز اینجا بودی

۲ نظر:

  1. نمیدونستم دخترک چشم سبز ما میتونه اینهمه با احساس بنویسه که اشک خواهر خلش رو دربیاهر. نسیم ، میدونم دلتنگی و خیلی خوب حسش می کنم . تجربه اش رو دارم از یه نوع دیگه . میدونی خودت . خوب هم میدونی . انگار اون جای خالی همیشه تو قلب آدم میمونه

    پاسخحذف
  2. salam nasim jooooooooooooooooonam
    manam delam tange kheili kheili
    man nemitoonam be khoobie too benevisam
    ama midoonam, motmaenam ke u az yek kalameye man hamechio motevajeh mishi, midooni chie, galoom kheili dard mikone, kheili, indafe midoonam az chie az boghzaee ke ghort midam va too galoom gir mikonan
    dooset daram doostam

    پاسخحذف